یادمه وقتی به عشقت من تــرانه ها میساختمواسه دیدن چشمـــات کم کمک جون میباختمتوی اون غربت بی مهر تنها به انتظار نشســـتمتـــو که برنگشتی نزدم بیهوا تو خودم شکستمقطره های اشــک رفته تــو رو یاد من می یارهقاب عکس روی دیوار تو رو پیش من می ذارهچشمای خســــته من بیاد تـــو همش میبارهدفتر خاطراتـــــم دیگه طاقت اشکای منــو نداره